هشت ساله است؛
عاشق نقاشی. هرجا قلمی باشد، کاغذش را پیدا می‌کند و دست به کار می‌شود.
چندی پیش خبر آوردند پدر دستگیر شده است؛ به جرم خرید و فروش مواد مخدر.
استعلام زندان‌ها اما نتیجه‌ی دیگری داشت.
او متواری است!
به خانه‌شان سری زدیم.
خانه! خانه‌ای که خانه نبود!
اتاقکی تاریک که روشنایی‌اش از کوچه تامین می‌شد.
نان و ماستی که از همسایه‌ها گاهی می‌رسد و گاهی نه!
پاره‌فرشی خیس و نم‌دار.
اینجا نه خبری از وسیله‌ی گرمایشی است، نه خبری از تکه نانی!
سرد و تاریک!
بوی تعفن همه جا را فرا گرفته.
لال شده‌ام!
به صدای لرزانش گوش می‌دهم:
«سه ماه است اینجا زندگی می‌کنم.
تمام زندگیم دود شده.»
مادر ۵ فرزند است.
۳۰ ساله است و اهل بم.
میپرسم هیچ وسیله گرمایشی نداری؟
«فروخته‌ام. دود شده.»
پسرک چهار ساله و دخترک یک سال و نیمه‌اش بر سر تکه‌نانی که از همسایه گدایی کرده‌اند، جدال می‌کنند.
لال شده‌ام!
می‌گوید پسر بزرگم و برادر کوچکش در منزل همسایه‌اند.
پسر دیگرم منزل دایی‌اش.
از خانه بیرون آمدم.
از بچه‌ها پرس‌وجو می‌کنم.
می‌گویند: «منزل همسایه‌اند
و برایش کار می‌کنند.
دیده‌ایم کتک می‌خورند و تحقیر می‌شوند.»
لال شده‌ام!
plink.ir/JFZ5T
میپرسم منزل دایی؟
می‌گویند آخر کوچه است. پاتوق است. تولید و پخش مواد مخدر می‌کند.
میپرسم پس برادرشان؟
می‌گویند برای دایی مواد جابه‌جا می‌کند.
لال شده‌ام!
هفته بعد خبر آوردند انگشت دختر کوچکش لای درب آهنی قطع شده است. مادر کجا بود؟
در چنگال دیو افیون!
لال شده‌ام!
می‌گویند ششمین فرزندش را باردار است!!!
چه کسی می‌داند چه در انتظار اوست؟
فکر و خیال، امانم را بریده.
۵ فرزندِ آواره، مادر در چنگال دیو افیون و #اعتیاد!
و فرزندان دیگری در حاشیه‌ی شهر در این تاریکی!
به راستی چه کسی دادخواه قربانیان #اعتیاد است؟
به راستی داد را به کدام دادگاه باید برد؟
📞ارتباط با خانه ایرانی (محله) #صنعتی_کرمان:
09394033684
📸عکس از نقاشی پسر هشت ساله‌ی این خانواده در کلاس‌های خانه ایرانی #صنعتی_کرمان
🆔 @imamalisociety
عاشق نقاشی. هرجا قلمی باشد، کاغذش را پیدا می‌کند و دست به کار می‌شود.
چندی پیش خبر آوردند پدر دستگیر شده است؛ به جرم خرید و فروش مواد مخدر.
استعلام زندان‌ها اما نتیجه‌ی دیگری داشت.
او متواری است!
به خانه‌شان سری زدیم.
خانه! خانه‌ای که خانه نبود!
اتاقکی تاریک که روشنایی‌اش از کوچه تامین می‌شد.
نان و ماستی که از همسایه‌ها گاهی می‌رسد و گاهی نه!
پاره‌فرشی خیس و نم‌دار.
اینجا نه خبری از وسیله‌ی گرمایشی است، نه خبری از تکه نانی!
سرد و تاریک!
بوی تعفن همه جا را فرا گرفته.
لال شده‌ام!
به صدای لرزانش گوش می‌دهم:
«سه ماه است اینجا زندگی می‌کنم.
تمام زندگیم دود شده.»
مادر ۵ فرزند است.
۳۰ ساله است و اهل بم.
میپرسم هیچ وسیله گرمایشی نداری؟
«فروخته‌ام. دود شده.»
پسرک چهار ساله و دخترک یک سال و نیمه‌اش بر سر تکه‌نانی که از همسایه گدایی کرده‌اند، جدال می‌کنند.
لال شده‌ام!
می‌گوید پسر بزرگم و برادر کوچکش در منزل همسایه‌اند.
پسر دیگرم منزل دایی‌اش.
از خانه بیرون آمدم.
از بچه‌ها پرس‌وجو می‌کنم.
می‌گویند: «منزل همسایه‌اند
و برایش کار می‌کنند.
دیده‌ایم کتک می‌خورند و تحقیر می‌شوند.»
لال شده‌ام!
plink.ir/JFZ5T
میپرسم منزل دایی؟
می‌گویند آخر کوچه است. پاتوق است. تولید و پخش مواد مخدر می‌کند.
میپرسم پس برادرشان؟
می‌گویند برای دایی مواد جابه‌جا می‌کند.
لال شده‌ام!
هفته بعد خبر آوردند انگشت دختر کوچکش لای درب آهنی قطع شده است. مادر کجا بود؟
در چنگال دیو افیون!
لال شده‌ام!
می‌گویند ششمین فرزندش را باردار است!!!
چه کسی می‌داند چه در انتظار اوست؟
فکر و خیال، امانم را بریده.
۵ فرزندِ آواره، مادر در چنگال دیو افیون و #اعتیاد!
و فرزندان دیگری در حاشیه‌ی شهر در این تاریکی!
به راستی چه کسی دادخواه قربانیان #اعتیاد است؟
به راستی داد را به کدام دادگاه باید برد؟
📞ارتباط با خانه ایرانی (محله) #صنعتی_کرمان:
09394033684
📸عکس از نقاشی پسر هشت ساله‌ی این خانواده در کلاس‌های خانه ایرانی #صنعتی_کرمان
🆔 @imamalisociety