🎁 هرشب تا #نوروز، همراه با یک داستانِ #انگیزشی در کانال 2020 #بابک_بهمن_خواه :
👇🏻👇🏻👇🏻
📖 داستانِ شبِ سوم:
”خود کم بینی“
ملانصرالدین برای خریدِ پاپوشِ نو راهی شهر شد.
در راسته ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او میتوانست هرکدام را که میخواهد انتخاب کند، فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد، اما هیچکدام را بابِ میلش نیافت هرکدام را که میپوشید ایرادی بر آن وارد می کرد، بیش از ده جفت کفش دور و برِ ملا چیده شده بود و فرشنده با صبروحوصله ی هرچه تمام به کار خود ادامه می داد، ملا دیگر داشت از خریدن کفش نااُمید میشد که ناگهان متوجه ی یک جفت کفش زیبا شد، آنها را پوشید، دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساسِ رضایت کرد. بالاخره تصمیمِ خود را گرفت. میدانست که باید این کفشها را بخرد.
از فروشنده پرسید: قیمتِ این یک جفت کفش چقدر است؟
فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند.
ملا گفت: چطور چنین چیزی ممکن است. مرا مسخره میکنی؟
فروشنده گفت: ابداً، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند، چون کفش های خودت است که هنگامِ واردشدن به مغازه به پا داشتی..!
💥💥نکته: این داستانِ زندگیِ اکثرِ ما انسان هاست. همیشه نگاهمان به دنیای بیرون است. ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست وجو میکنیم. #خوشبختی و #آرامش را از دیگران میخواهیم. فکرمیکنیم مرغِ همسایه غاز است.
خودکم بینی و اغلب خودنابینی باعث میشود که انسان خویشتن را به حساب نیاورد و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشد.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @BabakBahmankhah2020
🆔 @BabakBahmankhahMosbat
👇🏻👇🏻👇🏻
📖 داستانِ شبِ سوم:
”خود کم بینی“
ملانصرالدین برای خریدِ پاپوشِ نو راهی شهر شد.
در راسته ی کفش فروشان انواع مختلفی از کفش ها وجود داشت که او میتوانست هرکدام را که میخواهد انتخاب کند، فروشنده حتی چند جفت هم از انبار آورد تا ملا آزادی بیشتری برای تهیه کفش دلخواهش داشته باشد. ملا یکی یکی کفش ها را امتحان کرد، اما هیچکدام را بابِ میلش نیافت هرکدام را که میپوشید ایرادی بر آن وارد می کرد، بیش از ده جفت کفش دور و برِ ملا چیده شده بود و فرشنده با صبروحوصله ی هرچه تمام به کار خود ادامه می داد، ملا دیگر داشت از خریدن کفش نااُمید میشد که ناگهان متوجه ی یک جفت کفش زیبا شد، آنها را پوشید، دید کفش ها درست اندازه ی پایش هستند. چند قدمی در مغازه راه رفت و احساسِ رضایت کرد. بالاخره تصمیمِ خود را گرفت. میدانست که باید این کفشها را بخرد.
از فروشنده پرسید: قیمتِ این یک جفت کفش چقدر است؟
فروشنده جواب داد: این کفش ها، قیمتی ندارند.
ملا گفت: چطور چنین چیزی ممکن است. مرا مسخره میکنی؟
فروشنده گفت: ابداً، این کفش ها واقعا قیمتی ندارند، چون کفش های خودت است که هنگامِ واردشدن به مغازه به پا داشتی..!
💥💥نکته: این داستانِ زندگیِ اکثرِ ما انسان هاست. همیشه نگاهمان به دنیای بیرون است. ایده آل ها و زیبایی ها را در دنیای بیرون جست وجو میکنیم. #خوشبختی و #آرامش را از دیگران میخواهیم. فکرمیکنیم مرغِ همسایه غاز است.
خودکم بینی و اغلب خودنابینی باعث میشود که انسان خویشتن را به حساب نیاورد و هیچ شأنی برای خودش قائل نباشد.
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @BabakBahmankhah2020
🆔 @BabakBahmankhahMosbat